داناکداناک، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

دنیای داناک

ماهگرد پنجم ، نوش جان

داناک بابا..............   تولد 5ماهگیت مبارک،تارخ دوم اردیبهشت نودودو پنج ماهت تموم شد وبه لطف خدا وارد 6ماهگی شدی     دیگه یواش یواش داری خانوم میشی بابایی   عزیز دلم در ضمن شما به سفارش دکتر مهربونت از اول این هفته یعنی:   1392/02/07 غذا خوردن و شروع کردی روز اول با یک قاشق روز دوم   2قاشق و امروز هم 3قاشق و خداراشکر اگه چشمت نزنم فرنی رو   خیلی دوست داشتی،امیدوارم الان که به غذا افتادی دیگه یکم       وزنبگیری و مامانت رو از این دلواپسی در بیاری.   این عکس اولین غذا پختن برای تو ...
10 ارديبهشت 1392

مادرم روزت مبارک

  تبریک داناک به مادر مهربونش و همه مادرای مهربون دنیا               وقتی چشم به جهان گشودم. قلب کوچکم     مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شدو با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد.     مادر عزیزم روزت مبارک   ...
10 ارديبهشت 1392

دوستای داناک

دختر گلم ........ از امروز تصمیم گرفتم توی وبلاگت این بخش و اضافه کنم داناک و دوستاش البته آدم یاد کارتون یوگی ودوستان میفته ولی اشکالی نداره چون خیلی از آدمای الان هم این کارتون یادشون نمیاد چه برسه اون موقع که شماها بزرگ میشین.     این آخرین عکس تو و دوستت یاسمین :     اینم عکس تو و دوستت هلنا،هلنا چون از تو بزرگتره همش دوست داره صورتتو لمس کنه و هم ما ، هم مامان باباش خیلی باید مواظبش باشیم این عکسو همین چند روز پیش گرفتیم:   اینم تو و دوستت پارمیس (دختر عمو سیاوش)این عکس مربوط میشه به ایام نوروز:       ...
9 ارديبهشت 1392

دوست داشتنیهای داناک

دختر خوبم سلام به خاطر اینکه تو بعضی از وسایل رو خیلی دوست داری وزیاد از حد براشون ذوق میکنی تصمیم گرفتیم، عکساشو روی وبلاگ بذاریم تا اگه به مرور زمان اون وسایل از بین رفت اینا یادگاری بمونه:               توی ادامه مطلب میتونی عکساشو ببینی    به ترتیب دوست داشتنی ترینها اول طرح بالای تخت ماست که نمیفهمیم تو چرا اینقدر براش ذوق میکنی؟   بعدی عروسک آویز به لوستر اتاقته که از همه عروسکات بیشتر دوسش داری: بعدی این لاک پشته که سر دستاش نیشکش هم داره ولی تو علاقه خاصی به سرش داری واز نوزادیت خیلی دوستش داشتی: بعدی لیوان چایی ماس...
9 ارديبهشت 1392

اولین عید دخترم مبارک

سلام بابایی  عید شما مبارک                                                              دختر گل بابا ،امسال عید یه حال وهوای دیگه داره....................           یعنی خیلی متفاوته چون شما خیلی قشنگ یاد ما انداختی شبای بیخوابی جطوری میگذشت از شب اول شروع کردیا.... تازه واکسن 4ماهگیت هم که باید دوم فروردین میزدیم و مراکز بهداشت تعطیل بودن برای همین با 4 روز تاخیر روز ششم زدیم و وای وای وای تا حدود 36 ساعت بعد تب داشتی وگریه ...   ...
9 فروردين 1392

اخبارسه ماه ونیم دخترم

سلام دختر ماه بابا دخترم خیلی شیرین و ماه شده  شیطونی میکنه ، حرف میزنه (البته به سبک اون پنگوئنای پینگو پینگو)اینطوری:ا لا بووووووووووووووباااااااااابییییییییییییییییی یااااااااااااااااااا قوووووووووونننن   اینقدر ادا های مختلف از خودت در میاری و ما هی ذوق میکنیم........   بعضی وقتا هم تو ذوق میکنی  اینقدر که به سرفه میفتی خلاصه که اینقدر شیرین شدی که دیروز مامانی میگفت اذیت کردنش یادم رفته اصلا یادش نبود که شبای بی خوابی چطوری میگذشت. این بارماهگرد 3ماهگیت یه روز آفتابی و باد شدید بود ظهر روز دوم اسفند رفتیم رستوران شب نشین و یه جشن سه نفره به صرف غذا برگزار کردیم ...
18 اسفند 1391

نامه بابا به دختر گلش

سلام یه دونه بابا امروزکه این مطلب و برات مینویسم به لطف خدا سی وهشت روز از شکفتنت میگذره غنچه کوچولوی بابا خدا را شکر وضعیتت خوبه وافزایش وزنت هم مورد رضایت دکترته آخرین باری که بردیمت دکتر و وزنت کردیم  دقیقا پنجشنبه بود و آخر هفته پنجمت.وزنت اونروز 3.250 بود. هرچند وضعیت رفلاکس معدت بهتر شده ولی بابایی                                                گریه هات   بابایی چرا نمیذاری بخوابیم حالا من که خوبم ،میخوابم، طفی مامانی از روزی که به دنیا اومدی حتی 1 ساعت خواب راحت نداشته که وسطش نپره به خ...
10 دی 1391

هفته چهارم دنیای داناک

    سلام داناک بابا به لطف خدا پنجشنبه گذشته سه هفتت تموم شدوواردهفته چهارمت شدی دخترگلم. دقیقا نمیدونم که به خاطردیرآپدیت کردن مطالبمن باید ازتو عذر بخوام یا تو ازمن!!!!!!!! آخه میدونی این چندوقت همش گرفتار خودتیم،علائم کولیک وشب بیداریها به کنار، رفلاکس معده وسرماخوردگی رو هم کم داشتیم که فعلا جنسمون جور شده . دقیقا جمعه شب بعد ازاینکه از پیش دکترت (دکترمجیدکیوانفر)اومدیم وخوشحال از اینکه که یه کوچولو وزن اضافه کردی(2.900) علائم رفلاکس معدت خیلی خیلی شدید شد طوری که شنبه دوباره مزاحم  دکترت شدیم، ایشون که خیلی دکتر خوبیه وحالا دیگه تو رو با اسم کوچیکت خوب خوب میشناسه یه دارویی(شرب...
28 آذر 1391

نخستین نامه بابا به دخترش

  سلام دختر گلم  این وبلاگو عمو امید، دوست بابا برات درست کرده؛ این چند روز درگیر کارهای اولیه به دنیا اومدنت بودم! و نتونستم به وبلاگت سر بزنم اما قول میدم هرچی بتونم بیام و برات بنویسم . اسم داناک : سالها قبل یه ایمیل از طرف یه دوستای بابا (عمو امین) براش اومد با موضوع (بانوان نامدار ایران زمین) که اسم زنهای ایران باستان را با معنیشون معرفی میکرد از اتفاق این ایمیل را بامامانت با هم خوندیم و  نشستیم به خیال پردازی... که اگه خدا یه دختر گل مثل تو بهمون داد و بخوایم اسمشو از این اسما انتخاب کنیم چی میذاریم؟. از اون همه اسم ما دو تا اسمو برات انتخاب کردیم که اولیش داناک بود دومیش نگان که هیچکدومش مجوز از ثبت ...
6 آذر 1391
1